پیک صبا دارد به لب از شوق دیدار این سخن
بادا مبارک مقدمت یا سیدی! یابن الحسن
شاخه گلی شکسته تو دست تو اسیرم
اگه نیای تو پیشم یه وقت دیدی می میرم
محتاج یک نگاتم تا جون دارم فداتم
محتاج یک نگات و ترک بکنی می میرم
دست و پام و گم می کنم وقتی نگام می کنی تو
نفس نفس هول می کنم وقتی صدام می کنی تو
تو دفتر خاطرهام تو ذهن و تو ارزوهام
عشق تو هک شده برام عشق تو هک شده برام
می خوام بگی بسوزم دارم می سوزم دارم می سوزم
اشک چشام و دیدی بگو به چی رسیدی ؟
بسه بی قراری مردم از چشم انتظاری
محتاج یک نگاتم تا جون دارم فداتم
محتاج یک نگات و ترک بکنی می میرم
دست و پام و گم می کنم وقتی نگام می کنی تو
نفس نفس هول می کنم وقتی صدام می کنی تو
تو دفتر خاطرهام تو ذهن و تو ارزوهام
عشق تو هک شده برام عشق تو هک شده برام
می دونی که دوست دارم واسه اینکه دل می سوزنی تو
گفتم بهت دوستت دارم دوستت دارم
دیدارش نزدیک است،
جمعه بهانه ای است برای سرودن به سمت یک دیدار
این مائیم که دور افتاده ایم از ندبه ها...!
مثل دیوونه های کم تحمل
مثل آواره ها زخم خوردم
نشستم از رو تقویم های بی تو
تموم روز و شب هامو شمردم
شبیه دوره گردهای پریشون
یه عمره رد پاتو دوره کردم
سراغت رو گرفتم کوچه کوچه
کمک کن دست خالی برنگردم
نمی دونی که وقت گریه کردن
ته قلبم چه خالی می شه بی تو
به اسمت می رسه می لرزه قلبم
نمی دونی چه حالی می شه بی تو
هنوز درگیر رویاتم خرابم
تو هم مثل خودم درگیر دردی
قسم دادم خدا را گریه کردم
مگه می شه عزیزم برنگردی؟
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج